نظام حقوقی کشور ما، در زمینه مسائل مدنی، بر پایه آزادی اراده یا حاکمیت اراده در انعقاد قراردادها قرار گرفته است، تا آنجا که این قراردادها مخالفتی با نظم عمومی و اخلاق حسنه و یا قوائد آمره نداشته باشند. این نکته بنیادی تا آنجا پیش می رود که هرگاه بپرسیم یا تردید کنیم که این قاعده و قانون آمره است یا غیرآمره؟ جواب می دهیم غیرآمره مگر اینکه خلاف آن ثابت شود، زیرا در کشور ما انعقاد قراردادها بر مبنای تراضی طرفین و آزادی اراده و حاکمیت اراده استوار است (ماده ۱۰ قانون مدنی).
مفهوم بیع و تاریخ عقد بیع از سال ۷۵۲ قبل از میلاد آغاز می شود، در آنجا که بشر برای اولین بار در شهر لید یا در غرب ترکیه با مفهوم یک کالای (واسطه ای) به عنوان پول آشنا شده و به ضرب سکه های طلا و نقره پرداخت، حدودا ۲۵۷۹ سال قبل. قبل از این تاریخ بیع به صورت عقد معاوضه یا مبادله کالا با کالا صورت می گرفت. مثلا ۲۰ سبد یا کیسه خرما در مقابل یک شتر یا یک اسب و لذا مسئله تجارت و مبادله به کندی صورت می گرفت و پس از پیدایش پول و بکارگیری آن در روابط مبادلاتی میان اشخاص یا میان شهرها، دومین انقلاب بزرگ در تاریخ تحول و پیشرفت تمدن بشری، پس از انقلاب کشاورزی یعنی آشنایی با کشت دانه های حبوبات و میوه ها و بهره برداری از آنها برای تغذیه، حادث گردید.
نهاد یا تاسیسی حقوقی به نام بیع زمانی یا تایم شرینگ، در کشور ما به تدریج راه خود را به جلو می پیماید و مانند هر پدیده نوظهور دیگری که حیات می یابد مشکلات فراراه خود را دارد مانند فروش آپارتمان های ساخته نشده، بیع با ثمن شناور، تجارت الکترونیکی و غیره. بیع زمانی هنوز به عنوان یک قاعده حقوقی جا نیفتاده و مستقر نشده است. هدف مقالاتی از این دست این است که مسائل و مشکلات و اختلاف نظرها را نقد و بررسی نماید تا در نهایت به یک اجماع (Consensus) برسیم. اساسی ترین بحث، بررسی ماهیت حقوقی قراردادی است میان فروشنده و خریدار به نام تایم شرینگ.
با توجه به خصوصیات و آثاری که برای قرارداد تایم شرینگ وجود دارد، معلوم می شود با عقدی به نام (عقد بیع) وجوه اشتراک فراوانی دارد، به خصوص که در هر دو قرارداد تکیه بر انتقال مالکیت است و دامنه استیفاء منفعت نیز در هر دو قرارداد می تواند به طور (متعارف) محدود شود. قانون مدنی انواع عقد بیع را احصاء نکرده است و فقط به ذکر مصادیقی از آن پرداخته است مانند: بیع مطلق، بیع مشروط، بیع موجل، بیع نقد یا حال، بیع معاطاتی، بیع سلف و سلم، بیع منجز، بیع خیاری، بیع صرف، بیع فضولی و …
عبارت (مالکیت زمانی) برای قرارداد تایم شرینگ اصطلاح مناسبی نیست زیرا مفهوم مخالف آن در ذهن (مالکیت غیرزمانی) را به دنبال می آورد و این خود بر ابهامات موجود می افزاید. اصلح آن است که در راستای واژه هایی که قانون مدنی خود به کار گرفته است حرکت کنیم مانند بیع مطلق، بیع مشروط، بیع صرف، بیع فضولی و… و (بیع زمانی) را با تمام خصوصیات و آثار آن به این مجموعه اضافه نماییم و به این ترتیب به یک توافق همگانی یا اجماع (Consensus) نائل شویم.