شخصیت حقوقى عبارت است از: صلاحیت دار شدن حقوق و تکالیف براى موضوعات غیر انسانى. شخص حقوقى از نظر علم حقوق قابلیت برخوردارى از حقوق را دارد، تکالیف قانونى بر عهده میگیرد، اعمال حقوقى انجام میدهد، اقامه دعوا میکند، تحت تعقیب قرار میگیرد و مسئول شناخته میشود.
شخص حقوقى در هر نظامى پیرو متغیرهایی از ملاحظات مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و سیستماتیک مربوط به آن نظام حقوقى است. در نظامهاى داخلى، قانونگذار به اعتبار حاکمیت دولت، با توجه به نیازهاى اجتماعى، نهادهایى را به عنوان شخص حقوقى تلقى کرده و شناسایى آن را به افراد و نهادهاى تحت حاکمیت خویش تحمیل مىکند.
با پیشرفت جوامع بشرى، تشکیل دولت و توسعه و پیچیده شدن روابط اجتماعى و اقتصادى موضوعات و موجودات دیگرى در صحنه هاى حقوقى، اقتصادى، سیاسى اجتماعى و فرهنگى ظاهر شدند که ضرورى است داراى حقوق و تکالیفى باشند. بدین ترتیب در کنار اشخاص حقیقى یعنى انسانها، موضوعات دیگرى که ما امروز اشخاص حقوقى مى نامیم متولد و صاحب حق و تکلیف شدند. ضرورتهاى اجتماعى از اولین روزهاى زندگى اجتماعى بشر با او همراه بوده و تنها این ضرورتها در هر عصر و دورهاى داراى شدت و ضعف بوده و از این رو مفهوم شخصیت حقوقى هم متناسب با نیازها و ضرورتهاى هر دوره و عصرى ضیق، وسعت پیدا نموده است.
در حقوق اسلام نیز بعضى از موضوعات غیر انسانى وجود دارد که به اعتبار مالکیت یا صاحب ذمه بودن آن مصادیق مىتوان شخصیت حقوقى براى آنها فرض نمود و از آن به عنوان شخص حقوقى یاد کرد. نمونه هاى از این مصادیق عبارتند از:
۱- دولت (منصب امامت و رهبرى) که مالک انفال است و این اموال ملک شخصى امام نیست بلکه ملک عنوان امامت است.
۲- امت: قرآن کریم براى امت شخصیت مستقلى از آحاد مردم قایل است و براى آن حیات و مرگ تصور مىکند.
۳- وقف از جمله موضوعاتى است که مىتواند علاوه بر تملک، داین و مدیون واقع گردد.
۴- عناوین عامه یکى از موضوعاتى است که صلاحیت مالک شدن را دارد، مثلا عنوان کلى فقیر که مالک زکات است.
۵- جهات عامه همچون مساجد، مدارس، مشاهد مشرفه و دیگر اماکن عبادى یا مکانهاى عمومى.
قرآن کریم در عین اینکه براى جامعه طبیعت، شخصیت، عینیت، نیرو، حیات و مرگ و اجل، وجدان و طاعت و عصیان قایل است، براى فرد نیز شخصیت مستقلى قایل است و او را از نظر امکان سرپیچى از فرمان جامعه توانا میداند.
مجازاتهایی که برای شخص حقیقی در نظر گرفته میشود، به طور معمول درباره شخص حقوقی قابل اجرا نیست؛ شخص حقیقی را میتوان محکوم به حبس و در موارد اشد مجازات بسته به جرم ارتکابی به اعدام محکوم کرد اما تصور حبس یا اعدام یک موسسه یا شرکت به راحتی قابل تصور و تائید نیست. بر اساس ماده 19 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 که درجات مختلف مجازاتها بیان شده است، انحلال شخص حقوقی که در درجه 1 مجازاتها هم ذکر شده، شدیدترین مجازات برای شخص حقوقی و انتشار حکم در روزنامههای کثیرالانتشار که در درجه 6 مجازاتها آمده است، کمترین مجازات برای اشخاص حقوقی است.